بعضی می گویند، "چهاردیواری اختیاری" . اما این سخن نمی تواند معقول و مشروع باشد ، آموزه های دینی این را نمی گوید و با عرف هم سازگاری ندارد گرچه انسان ها را دیوارهای خانه ها از هم جدا می کند و هر کسی وارد محدوده خانه و زندگی خویش می شود اما زندگی اجتماعی افراد جامعه را به صورت اعضای یک خانواده در می آورد که باید با هم در تعامل و ارتباط و تعاون باشند. به همین جهت هر دو همسایه باید آرام بخش دیگری باشد و هر یک زیر سایه همسایه خود احساس امنیت، آسودگی و اعتماد کند.
هر چه روحیه دینی و اخوت میان افراد جامعه حاکم باشد و افراد قانونمند باشند به همان اندازه رابطه ها نزدیکتر و صمیمی تر و فاصله ها کمتر می شود و دو همسایه، بازوی یکدیگر می شوند و در غم و شادی و راحتی و رنج، شریک هم می گردند. برعکس آن در جوامع غربی و غرب زده هر چه علایق مذهبی کم رنگ تر و ضعیف تر باشد. زندگی ها حالت سردی و کسالت بار پیدا می کند که نه تنها یک دیوار بلکه دیوارهای متعددی میان دو همسایه و دو هم محل، یا کسانی که در یک خیابان و یا ... به سر می برند، پدید می آید و همه از احوال هم غافلند.
حالا از خودمان بپرسیم که همسایه کیست؟ و وظیفه ما نسبت به او چیست؟ حد و حریم همسایگی تا کجاست؟